سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معارف _ ادبیات

بازکن پنجره رادخترکم فصل بهاراست

به کناری بزن این پرده ی غمگین دل آزار

بازکن پنجره را

تازند دختر خورشید براین غمکده لبخند

تاوزد موج نسیمی به من ازدامن (دربند)

تادمد نورسپیدی به توازسینه ی(البرز)

تارسد عطردل آویز گل ازسوی(دماوند)

بازکن پنجره رافصل بهاراست

باغ بیدارشد ازخواب دی وبهمن واسفند

*

دخترکوچک من فصل بهاراست

بازکن پنجره را

تابدین کلبه رسد نغمه ی مرغان خوش آهنگ

تانسیمی به سر و زلف تو ریزد گل صدرنگ

تابخوانیم به همراه کبوتر غزل صبح

تابرانیم به آوازقناری غم خود را زدل تنگ

*دخترم فصل بهار است براین پنجره ها پرده میاویز

تاببینیم به هرسو گذرچلچله هارا

دشت تادشت درخت است وبراندام درختان

جامه ی سبز بهار است

دامن کوه ودل جلگه پرازنقش ونگار است

همه انگشت نهالان

چشم تاکارکند غرق نگین های شکوفه است

همه جادست زمین لاله فروش است

همه سو موج هوا عطرنثار است

*

باغ رابنگر وفواره ی الماس فشان را

ارغوان ریخته بردامن هردشت

دشت رابنگرواین فرش زمرد وش یاقوت نشان را

*

دخترم آینه راازسراین طاقچه بردار

که دراین فصل دل آویز

همه جا(آینه بندان)بهار است

یک طرف پیش رخت(آینه)ی روشن مهتاب

یک طرف(آینه)ی چشمه ی رخشنده ی آرام

یک طرف(آینه)ی قدّی سیمینه ی البرز

باچنین(آینه بندان)بهاری

هرطرف روی کنی(آینه خیز)است

هرکجا پای نهی(آینه زار)است

*

(شانه)رادوربیفکن

که توراگرنبود شانه نه اندوه ونه بیم است

بهترین(شانه)ی تودست نسیم است

*

دخترم عطرچه خواهی؟

که نسیم سحری عطرفروش است

موج هرباد که برزلف توپیچد

پیک خوشبوی بهاراست ورباینده ی هوش است

*

دخترم بازکن ازگردن خود رشته ی(گوهر)

تاکه بانوی بهاران زشکوفه

به سروشانه ی سیمین تو گوهر بفشاند

یابرانگشت ظریف تونگین ازگل رنگین بنشاند

*

هرچه زیبایی وزیباست درآغوش بهار است

مرغکان برسرهر شاخه ی گل گرم سرودند

تازه گل ها همه رقصنده درآغوش نسیمند

خوش نوا چلچله ها زمزمه گرمست نشاطند

لک لکان صیحه کنان پیک درودند

سارها چرخ زنان دردل ابرند

گاه چون موج خروشان همه دراوج فرازند

گاه چون برگ درختان همه درقوس فرودند

*

بازکن پنجره رادخترکم فصل....


ارسال شده در توسط زیباجنیدی